معنی زیارت ور - جستجوی لغت در جدول جو
زیارت ور
از توابع لنگای عباس آباد
ادامه...
از توابع لنگای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زیادت خور
(تَ / تِ)
بسیارخوار. که بسیار خورد. که سیری نداشته باشد:
کم کن اجری که زیادت خورند
خاص کن اقطاع که غارتگرند.
نظامی
ادامه...
بسیارخوار. که بسیار خورد. که سیری نداشته باشد:
کم کن اجری که زیادت خورند
خاص کن اقطاع که غارتگرند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
زواره ور
(زَ رِ وَ)
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 1004 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
ادامه...
دهی از دهستان بهنام عرب است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 1004 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
زیارتگر
زائر، زایر
ادامه...
زائر، زایر
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زیارت سر
از توابع خانقاه پی قائم شهر
ادامه...
از توابع خانقاه پی قائم شهر
فرهنگ گویش مازندرانی
حیات ور
از روستاهای شهرستان تنکابن
ادامه...
از روستاهای شهرستان تنکابن
فرهنگ گویش مازندرانی